کاش نـــارو هم مثل لایک زدنــــی بود
میـــزدم میزدی
نمیــــزدم نمیزدی
سرد خواهد شد روزهایت بی آغوش من …
بر تن کن دروغ هایی را که بافتی …
سخنرانی کوتاه و فوق العاده زیبای استاد علی اکبر راعفی پور
ویژه دختر خانومای دم بخت خواهش میکنم از دستش ندید!!
لینک دانلود:
http://s5.picofile.com/file/8164883876/Raefy_por_3_www_lovershop_lxb_ir_.mp4.html
حجم فایل: 3.6 MB
دوست داشتن دلهای بزرگ لیاقت میخواد ، چیزی که تو نداشتی بی لیاقت من !
چه داروی تلخی است ، وفاداری به خائن
صداقت با دروغگو و مهربانی با سنگدل . . .
کاش ماه همیشه پشت ابر بماند
نمی خواهم بدانم شب مهتاب ،
بی من چه می کنی . . .
کی ؟ من ؟
آرزو گم کرده ام، تنها و سرگردان
نه آرامی نه امیدی نه همدردی نه همراهی
رهی معیری...!!
ای کاش روزهای دلتنگی من هم
مثل دوست داشتن های تو کوتاه می شد...
بـزرگ که میشــــوی ؛ غصـه هایت زودتـر از خـودت قـد می کشــند
درد هـایت نــیز ! غــافل از آنکه لبخــندهـایت را ، در آلبــوم کـودکــی ات جــا گــذاشتــی..
بسلامتی پسری ک از شدت دوری عشقش لب به غذا نمیزنه
ولی عشقش تو رستوران داره پیتزا دهنی دوست پسر جدیدشو میخوره..!!!
سه زن در دنیا زیباترینند:
مادرم
انعکاس تصویرش در آینه
و سایه اش
بسلامتی شبی ک با بغض خوابش برد....بسلامتی صبحی که آبجیم بهش میگفت بیدارشو آبجی بیدارشو....
بسلامتی اون لحظه ای ک آبجیم با گلویی پر از بغض مامان مامان میکرد....
بسلامتی داداشم که هر چقدر سعی میکرد بهمون بگه من زنده ام کنارتونم نمیتونست...
بسلامتی وقتی ک داشتن داداشمو میشستن
مامانم جیغ میکشید
سلامتی همه صداها از کوچیک تا بزرگ ک بلند داد میزدن بگو لا اله الا الله..بلند بگو لا اله الا الله...
بسلامتی اولین مشت خاکی ک رو داداشم ریختم
به سلامتی کوهی از خاکی که داداشم زیرش موند!
سلامتی داداشم ک خاک سپاریش تموم شد و همه رفتن کسی پیشش نموند جز من...
بسلامـــــــــــتیِ....
نبودنش
نخندیدنش
نشکستنش
با مزه بودنش
راحت خوابیدنش تا ابــــــــــد !!!
این روزهــــایم به تظاهر می گذرد...
تظاهر به بی تفاوتی،
تظاهر به بی خیـــــالی،
به شادی،
به اینکه دیگــــر هیچ چیز مهم نیست...
اما . . .
چه سخت می کاهد از جانم این "نمایش"
وقتی زیادی دوسش داری.. حسود میشی... حساس میشی...
چشم دیدن نگاهای بقیه رو نسبت بهش نداری... چشم نداری ببینی به غیر از تو با بقیه هم حرف میزنه....
اینا همه از دوست داشتن زیاده اما ... اون فکر میکنه دیوونه شدیو الکی بهش گیر میدی.
نیمکت عاشقی یادت هست؟
کنار هم، نگاه در نگاه و سکوتمان چه گوش نواز بود..
بید مجنون زیر سایه اش امانمان داده بود،
برگهای رنگینش را به نشانه عشقمان بر سرمان می ریخت..
او نیز عاشق بودنمان را به رخ پاییز می کشید،
اما اکنون پاییز.. نبودنت را، جداییمان را به رخ می کشد.
بگو، صدایم کن، بیا تا دوباره ما شویم،
مرحمی بر سوز دلم باش، نگاه کن، پاییز به من می خندد، بیا داغ جداییمان را به دلش بگذاریم.
بیا کلاغ ها را پر دهیم تا خبر وصلمان را به پرستوها مژده دهند.
دوباره صدایم کن..
____________________